یادداشت های پراکنده من

از هر دری سخنی

یادداشت های پراکنده من

از هر دری سخنی

ندای درون


حرف هایی برای خودم نوشته بودم ، بدینگونه  :


همین الان بهترین فرصت برای جشن گرفتن است...

جشن را زمانی میگیرند که شادی باشد...

شادی همیشه هست... کافی است توهم غم ها را کنار بگذاریم ...


تربیت از درون تو آغاز می شود. این را زمانی فهمیدم که ضبط خودرو را فراموش کرده بودم بردارم و در هین رانندگی هیچ منبع صوتی برای همنوا شدن نداشتم ... نه کتاب صوتی  و نه فایل صوتی موسیقایی ... آرام و ساکن و تنها صدای خودرو من را همراهی میکرد...

آنجا بود که به ذهنم رسید (از درون نجواهایی و آرامشی درونم بود و داشت با من حرف می زد) ،خوب که گوش دادم دیدم که  ما آنچنان هم به تربیت از بیرون نیاز نداریم و دنیای درونمان حرف های زیادی برای گفتن دارد.


بسیاری از اشتباهات را نکرده می توان تصور کرد


طوری بیاندیش و زندگی کن که انگار همه دارند تو را میبینند 


غذای سنگین نخور ، زود بخواب و به موقع ، با زیاد کار کردن ، هم کیفیت کار اکنون تو پایین می آید و هم هوشیاری فردایت (مگر آنکه چنان عشقی در سرت باشد ، که نه بگذارد الان بخوابی و  فردا نیر به شوق آن سر از بالین جدا کنی)


دیگران گفته اند : هر آنچه در پی آنی ،آنی

و این حرف های بسیاری می تواند داشته باشد.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.