یادداشت های پراکنده من

از هر دری سخنی

یادداشت های پراکنده من

از هر دری سخنی

شاد و خندان خوشحال و سپاسگزارم خدای خویش را

خدای من ، 

دوستت دارم 

به همین دلیل ساده که زمانی که  خطا کنم ، حالم را بد می کنی ،...

 حالم بد می شود و همین بد شدن حال یعنی تو با من (بوده ای) و الان دیگر با من نیستی و این حال من را بد می کند و این یک نشانه از طرف توست...

سپاسگزارم تو را که چنین با  شاد یا غمگین کردنمان به ما  اشاره میکنی که چه را هی را برویم و کدام را نه...

راستی می خواستم از تو بابت آفریدن قهوه سپاسگذاری کنم... 

قهوه را آفریدی که زمانی که کسل هستیم و نمی توانیم برایت (برای خودمان) برقص درآییم ، انرژی گرفته و دوباره زندگی را شروع کنیم.

***

تشکر می کنم از تو که آدم باحالی همچون دکتر الهی قمشه ای را آفریدی ...

همون که می گفت ، فقط ما نیستیم که عاشق خدا هستیم ، او هم عاشق ماست


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.