یادداشت های پراکنده من

از هر دری سخنی

یادداشت های پراکنده من

از هر دری سخنی

21 تیر 95

  دیروز بالاخره بعد از دل دل کردنای مکرر وبلاگم رو ساختم...shorttime.blogfa.com

جایی ک دوست دارم خلاصه کتابام رو بذارم...باس این پراکنده خوندن رو متمرکز و هدفمند تر کنم

و گزارش از دور هم جمع شدنای خونوادگی و امثال اون رو بنویسم...جایی باشه واسه نوشتن و تمرین نوشتن و معرفی کتاب و ...
خلاصه امروز با کلی شوق وبلاگم رو ساختم و یه مطلب روزانه توش گذاشتم و خلاصه اخرین کتابی ک خونده بودم رو ...بعدشم با بابا و امین و علی میراحمدی رفتیم سالن والیبال و من که داشتم با خودم کلنجار میرفتم که برم کلاس شنا, دیشب ترجیح دادم برم و والیبالم رو بهتر کنم و اصولی تر یاد بگیرمش... با خودم گفتم شنا که تا حدی بلدم و تکمیل اموخته ها باشه واسه فصل پاییز و یا وقتی که پولدار تر باشم؛)
از میان باید های روزانه هم یه متن انگلیسی از روزنامه انگلیسی خوندم و تو نوشته های روزانه ام دو تا پارگراف انگلیسی نوشتم...که فاز خوبی بود...ورزش هم کردم
اما کتاب نخوندم...
ژست روز اخر عمر رو گرفتم
اما میتونستم ببشتر کار کنم...شاید اگه  یکم تو زمینه ارتباط احساسی بیشتر فعالیت میکردم بهتر می بود...و شیرین تر بود... تو همین چند روز اخیر باس کاری کرد؛-)
اکانتی هم تو سایت کچ سرفینگ ساختم که اساس ارتباط با توریست ها و جهانگردا در اینده نزدیک خواهد بود و از این بابت خیلی خوشحالم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.