در ادامه نوشته قبلی در مورد مولانا ، گزیده هایی از کتاب 365 روز با مولا نا را در ادامه آورده ام:
درس 7 :
شاه بیتی که درس هفتم از این کتاب وجود دارد این است :
تا کنون کردی چنین ، اکنون مکن ،... تیره کردی آب ازین افزون مکن
و می فرماید ، بارزرین ، فساد روی زمین تیره کردن آیینه دل است که جمال حقیقت را پنهان می دارد.
درس 9 :
عقل آن است که همواره شب و روز ، مضطرب و بی قرار باشد از فکر جهد و اجتهاد نمودن از ادراک باری
درس 10 :
گفت دیگر بر گذشته غم مبر... چون ز تو بگذشت زان حسرت مبر
درس 14 :
مرا عهدی است با شادی که شادی آن من باشد
درس 16 :
فرشتگان را عقل داد
حیوانات را شهوت
و به آدمیان هم عقل و هم مشهوت
درس 17 :
یکی قلبی بیاراید .... تو پنداری که زر دارد...
درس 18 :
نظر به قدرت او دار و همواره خود را بیچاره می دان...
درس 20 :
تنها دل بر من نه .... بی تو به سر نمی شود ...
ار مولانا چنین خواندم :
آرزوی گوش تو هوشم برید ...
بعد فهمیدم چرا حسین علیزاده ، نوازنده بزرگ تار ایرانی می گفت"بهترین و امن ترین و لذت بخش ترین جای جهان برای من صحنه اجرای کنسرت است"
احتمالا آنجا جایی بوده که همین آرزوی گوش برایش برآورده می شده است.
و امروزهاین موضوع را در جاهایی زیادی میبینیم...
اینستاگرام ، و انواع شبکه های اجتماعی دیگر ... و می بینیم که چه لذتی دارد که بخشی از زندگی خود را به اشتراک بگذاریم و به طریقی ارزوی گوشی به حرف ها ی خود را برآورده سازیم...
و همچنین یکی از بندگان خدایی که رفته بودیم صحبت کنیم ببینیم برای ادامهزندگی به توافق می رسیم یانه میگفت ، یکی از لذت بخش ترین کارهای دنیا برای من این است که کسی به حرف هایم گوش فرا دهد.