یادداشت های پراکنده من

از هر دری سخنی

یادداشت های پراکنده من

از هر دری سخنی

نقاشی های من

مرا صدا کردند ، 

گفتند چند تا چیز به تو می دهیم و برو بشین هر کاری می خوای بکن... دوتا از اون چیزا اینا بودن:


1-تعدای مداد سیاه و سفید

 ( گفتن خودت هم میتونی بگردی و چنتا  مداد رنگی هم پیدا کنی)

2-لوح سفید 

( گفتن انقدرجنسش  خوبه که نیاز زیادی به مراقبت نداره و سفید خواهد ماند و خیلی باید تلاش کنی که اونو تیره کنی)


الان مدتی هست که دارم نقاشی کشیدن یادمیگیرم  و با رنگ ها سرگرم هستم .

بعضی وقتا مدت زیادی میگردم تا یه رنگ خاص رو برای یه گوشه از نقاشیم پیداکنم.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.