نیاز سطح اول - دوم - برایان تریسی

پیش نوشت :

چشمانمان را که باز کنیم ، میبینیم ما به این دنیا آمده ایم و نمی توانیم بگوییم که "من نمی خواهم این دنیا را ادامه دهم".

تنها کاری که می توانیم کنیم این است که کیفیت زندگی را بهتر کنیم و سعی کنیم آن را بشناسیم و اگر مانند بازی به آن نگاه کنیم ، بهتر است که قواعد بازی را یاد بگیریم تا بتوانیم بهتر و لذت بخش تر آن را طی کنیم:

 

چند قاعده ساده بازی را خیلی زود یاد گرفته ایم ...(من نامش را می گذارم نیاز سطح اول)برخی از طبیعت ما نشات می گیرد ، مثل خوردن و اشامیدن و خوابیدن ، 

اگر این قواعد (خوردن و آشامیدن و خوابیدن) را رعایت نکنیم ، میبینیم که آشفته می شویم و به سراغ جواب آنها می رویم و آرام می شویم و بعد نیاز های دیگری در ما نمایان می شود ، که گاهی جواب دادن به آن نیاز ها بسیار پیچیده  می شود ...

گاهی این نیاز ها بعد فیزیکی ما را رنجور نمی کند که بتوان به سراغ طبیبی رفت و به فکر درمان از طریق دارو بود... گاهی نیاز هایی در روح ما  نمایان می شوند که مسئله را اندکی پیچیده می کنند.(نیاز سطح دوم)

مثلا عدم پاسخ به  نیاز همروح و همدم و هم صحبت  داشتن ،به ظاهر هیچ اثر نامطلوبی بر فیزیک ما نمی گذارد (هر چند در تحقیقات علمی ثابت شده که افرادی که دارای ارتباطات بهتری هستند ، طول عمر بیشتری دارند)

 یکیدیگر  از آن نیاز ها ، نیاز به رشد و پیشرفت و معنا دار (هدفمند)کردن زندگی است . اینکه بدانیم از این دنیا چه می خواهیم و چه  هدفی ارزش زیستن دارد... و در اقدامی به این نیاز ممکن است ، اقدام به مطالعه کنیم . 

اصل مطلب :

آنچه می خواستم در این نوشته بنویسم ، خلاصه ای از کتاب 11 صفحه ای برایان تریسی بود . اما نمی دانم چرا با مقدمه بالا شروع کردم ، به هر حال مقداری حرف برای گفتن داشتم که در مقدمه بالا آوردم.هر چند خلاصه کتابی که در اینجا می آورم  در راستای پاسخ به نیاز های سطح دوم (رشد ، پیشرفت ، ارتباط با دیگران برای تعالی، یافتن معنای زندگی) می باشد.

آدرس کتاب (لینک دانلود)

در ادامه  10 مورد  برگزیده از این کتاب را می خوانید :

1- در مورد فعالیت ناخودآگاه می گوید : 

گاهی ما چنان به ناخودآگاه خود عادت کرده ایم که نمی توانیم تغییر کنیم . به عبارت دیگر گاهی چنان در ناحیه امن (Comfort Zone ) قرار میگیریم که به هیچ عنوان به فکر تغییر نخواهیم بود. مثال فردی حقوق کمی دریافت می کند و مدت ها به هر روشی که شده ، (با کم کردن هزینه ها و فراموش کردن نیازها ، کاهش کیفیت زندگی ، حذف نیازهای سطح دوم  و ...) با درآمد فعلی به نیازهای سطح اول پاسخ می دهد و  تا اینجا مسئله ای وجود ندارد .

برایان تریسی میگوید : ممکن است چنین فردی به حدی از راحتی برسد (عادت به وضع موجود) که دیگر برای درآمد بیشتر تلاش نکند.

2- جمله ای زیبا از این کتاب را که آن را با ماژیک فسفری هایلایت(highlight) کرده بودم : 

you will quickly notice how everything in the universe will align itself to help you get there.

 ;که من را یاد این شعر می اندازد (ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند ، تا نانی به کف اری و به غفلت نخوری)

3-این کتاب  در مورد تاثیر تصور کردن  (visualize) اهداف و حتی بازی کردن نقش آنچه که دوست داریم اتفاق بیفتد.

مثال عینی خودم : یادم میاد  قبل از اینکه برای اولین بار تدریس زبان انگلیسی انجام بدم ، جلوی اینه ،  بارها تمرین کرده بودم و نقش معلم های زبان موسسه زبان ایران (ILI) را بازی کرده بودم و امروز میبینیم که حرف برایان تریسی را قبلا خودم یکبار تجربه کرده ام.

4- این کتاب از داشتن یک هدف (one goal ) حرف میزند . 

حرف هایی که اگر صادق باشم امروز و در زمان این نوشته به کام من تلخ هست . زیرا  هنوز نتوانسته ام هدف اصلی ام را پیدا کنم 

5- شفاف بودن هدف

6- معرفی مقیاسی برای موفق بودن (که البته مقیاس هر کس ممکن است متفاوت باشد) برایان تریسی مقیاس زیر را برای موفق بودن دارد:

کسی موفق است که در بین 10 درصد بالای کسانی باشد که در آن حوزه مشغول هستند.

7- توصیه ای ساده :

جایگزین کردن آرزوهای خوب کردن به جای ترسیدن از وضع موجود و داشتن افکار منفی

8- مثال هایی زیبا از مثبت اندیشی  :

تفکر منفی : من از خودرویی که دارم متنفر هستم.

تفکر مثبت :من مشتاقانه کار می کنم تا یک خودروی بهتر بخرم.

تفکر منفی : ای کاش شغل بهتری داشتم

تفکر مثبت : این فرصت مناسبی است تا بتوانم مهارت های خوبی بدست بیارم تا بتونم به محل کار مورد نظرم بروم

تفکر منفی :ای کاش بیشتر پول داشتم.

تفکر مثبت :بهتره که پول هام رو پس انداز کنم و به فکر چاره ای برای بهتر شدن اوضاع باشم .

9- اهداف خود را شفاف  و با جزئیات (as much detail as possible) مشخص کنید .

 دو مثال از خودم :

هدف 1  (حرف زدن روی هوا): 

من دوست دارم سحر خیز باشم و ورزش رو توی برنامه هام  داشته باشم .

هدف 2  (نوشته روی کاغذ):

 من به مدت 10 روز سعی می کنم ساعت 5:30   از خواب بیدار شم و در این 10 روز حداقل 5  روز و هروز به مدت  یک ساعت ورزش (پیاده روی) داشته باشم و بعد از این ده روز با توجه به تجربه بدست اومده ، 10 روز بعدی و بعدی رو تعیین کنم.

10-این کتاب از اقداماتی برای رسیدن به اهداف حرف می زند.

پی نوشت :

اگر کتاب رو دانلود کردید و نکته ای از اون رو بدست آوردید ، خوشحال خواهم شد اگر با من به اشتراک بگذارید و زیر این نوشته بنویسیدش.

پیروز باشید.

آدرس کتاب (لینک دانلود)